به - پا - خیز

info_bepakhiz@yahoo.com

به پاخيز; مستقل بوده و به هیچ سازمان و نهادی وابستگی ندارد


13 April 2009

ساقیا قدحم خالی از رنگ و ریا کن/ دل زده از باده و دیرم، شتاب کن



به پا خیز: این روزها دست و دل آدم کمتر به نوشتن و تفسیر کردن و استنتاج نمودن می رود و این همان حسی هست که باید جدی گرفته بشه و واضح تر بگم، باید از اون ترسید
متاسفانه زندگی در تبعید و مشکلات عدیده آن، ناخواسته یک سری فاصله ها را ایجاد میکنه. این فاصله ها گاها بین خودت با خودت هم ایجاد میشه و در این زمان هست که اصطلاحا میگن: فلانی با خودش درگیره، چه برسه به وقایع و اخبار روز


از این موضوع اگر نخواهم سریع بگذرم باید ساعتها در موردش حرف بزنم. این روزها یواش یواش در داخل کشور تنور انتخابات داره داغ میشه و من و شما که از دور هم دستی بر آتش نداریم، خودمون رو مشغول بحثهای انتخاباتی
می کنیم و چند هفته ای از عمر گرانمایه را صرف اندیشیدن و تجزیه و تحلیل موضوعی می کنیم که اصلیت آن، هیچ سنخیتی با کلمه انتخابات ( منظورم انتخابات به معنای واقعی یا هموم انتخابات سالم هست ) نداره و به نظر من یک نمایشنامه یا بعبارت اصحح یک تراژدی بزرگ هست که میلیون ها چشم و گوش به سمت آن خیره می گردد و مردم بینوای ایران سیاهی لشگر بی جیره و مواجب این نمایشنامه بی سر وته هستند
همه این را خوب می دانند که برای اجرای یک انتخابات سالم، آزاد و بدون تقلب نیاز به ابزار و ساز و کار مناسب آن داریم. حالا این ابزار چه چیزهائی هستند؟ شما تابحال به این موضوع فکر کرده اید که حداقل این امکانات چه چیزهائی می توانند باشند؟


من فکر می کنم قانون ، اجرا و نظارت، سه رکن اصلی برای برگزاری یک انتخابات می باشند که اگر هر یک از این موارد دارای اشکال باشند و یا بمعنای دیگر خارج از دایره تعاریف واقعی یک نظرسنجی و انتخابات دموکراتیک و البته بیطرف مورد استفاده و یا بهتر بگویم سوئ استفاده قرار بگیرند، ادعای برگزاری یک انتخابات سالم و آزاد یک دروغ شاخدار بزرگ است. دروغی که بسیاری از دیکتاتورها و حکام خودکامه در طی سالیان گذشته گفته اند و البته بازخورد آن هم نصیبشان شده است. اما چه سود که این موضوع درس عبرتی برای حاکمان امروزی نگشته و علیرغم بالا رفتن سطح آگاهی، شعور سیاسی و بینش اجتماعی مردم و همچنین سرعت و پیشرفت تکنولوژی رسانه ای، باز هم آن روشهای منسوخ و دیکتاتورمابانه از سوی ایشان مورد استفاده قرار میگردد



آنچه در نظام کنونی حاکم بر ایران بعنوان سند معتبر و رسمی در مورد تعریف انتخابات و نحوه و چگونگی اجرای آن مورد استناد و استفاده قرار می گیرد، فی الواقع قانون اساسی و قانون انتخابات نظام جمهوری اسلامی است
با یک نگاه گذرا و با استناد به مواردی همچون تایید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی، اعتقاد و التزام به دین اسلام و نظام جمهوری اسلامی، تنفیذ حکم ریاست جمهوری توسط رهبر و موارد دیگری از قبیل استناد به کلمه "رجال" و حذف علنی خانمها از حضور در انتخابات در بطن این قوانین ، میتوان فهمید که این انتخابات را اگر آقایان برگزار ننمایند بسیار بهتر و آبرومندانه تر است و هزینه های گزافی نیز در این مراحل به کشور تحمیل نمی گردد
به عقیده من بزرگترین تقلب و حذف عقیدتی و سیاسی در این مرحله به اجرا گذاشته می شود. برای اجرای این مرحله سناریو چه کسانی بهتر از حواریون مقام رهبری؟ البته وظیفه خطیر ایشان به همین جا ختم نمی گردد و در ادامه به این موضوع خواهم پرداخت

رکن دوم "اجرای انتخابات" است. وظیفه برگزاری و به روی صحنه بردن این نمایشنامه و البته به صحنه کشاندن من و شمای خیال خام، بر عهده دولت یا همان قوه مجریه است. دولتی که رئیسش، خود بر اساس همان قانون و کنار گذاشتن غیر خودی ها از صحنه، آنهم قبل از روز انتخابات در این مسند منصوب گردیده است
یا در نهایت خوش بینی میتوان گفت که مردم بین دو یا چند شخص محدود و با گرایشات سیاسی و عقیدتی کاملا مشابه و مورد تایید سران نظام، ملزم به انتخاب وی گردیده اند. این موضوع مثل اینست که کسی همه جا جار بزند که شما را به یک میهمانی رسمی و مجلل و با شکوه در باغ میوه خود دعوت کرده است، اما به شما بگوید حق نگاه کردن و دست زدن به میوه ها را ندارید، بین نان و پیاز و تلیت ماست باید یکی را انتخاب کنی، حق سرک کشیدن و فضولی کردن در آشپرخانه را نداری و نهایتا اجازه اینکه از میهمانی ناراضی باشی را نداری و اگر از این نوع و روش انتقاد کنی و بخواهی به این موضوع اعتراض کنی شدیدا با شما برخورد می شود. نکته مهم اینکه اگر بنوعی دستت زیر سنگ ایشان گیر باشد، اجازه شرکت نکردن هم نداری.

و اما رکن سوم. متاسفانه باید دوباره پسگرد کنیم، چون حرف تازه ای در چنته ندارم. وظیفه این قسمت یعنی نظارت بر انتخابات هم به 12 یار سر سپرده نظام محول شده است. باز هم شورای نگهبان. بقول یکی از دوستان شورای نگهبان در نظام سیاسی حاکم بر ایران نقش" زبل خان " را بازی میکند و ایشان نخود همه آشی هستند
البته اینکه انتخابات است و آینده نظام ( نظام نه مردم ) را تعیین می کند، ایشان در جائی دیگر و در نقش سیستم فیلترینگ و تصفیه قوانین مجلس انتصابی نیز، نقش خطیری ایفا می نمایند تا اینکه مبادا قانونی یا بودجه ای از مملکت بر خلاف شرع و مذهب اسلام در کشور ساری و جاری گشته و یا خدائی ناکرده مردم متحمل ضرر و زیان گردند!

نکته جالب اینکه هنوز شاید بالغ بر 50% از عامه مردم دلخوش به عوام فریبی ها و شعارهای تبلیغاتی کاندیداهای انتصابی هستند و منتظر آن مدینه فاضله ای که آقای خمینی در بهمن ماه 57 به ایشان وعده داد. شما از کدام گروه هستید؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home