به - پا - خیز

info_bepakhiz@yahoo.com

به پاخيز; مستقل بوده و به هیچ سازمان و نهادی وابستگی ندارد


11 June 2009

از ماست که بر ماست

به پا خیز: آخرین ساعتهای روز پیش از انتخابات نیز در حال سپری شدن است و البته کماکان همراه با التهاب ها و تنش های خاص خود. در این ساعات و لحظه ها، علیرغم ممنوعیت تبلیغات از سوی نامزدهای انتخاباتی ( شما بخوانید گل چین شده های نظام جمهوری اسلامی ) جنگ لفظی در بین سران جناح ها و در بسیاری از شهرها درگیری فیزیکی بین هواداران کاندیداتورها گزارش می شود
من در اینجا قصد موشکافی در انتخابات، گمانه زنی و یا پیش گوئی، بررسی صلاحیت ها، کارکتر و پیشینه و همچنین برنامه های ارائه شده از سوی افراد حاضر، مناظرات تلویزیونی ( که البته در نوع خود جالب و قابل بحث می باشد )، جو حاکم بر شهرها و روستاهای کشور و بطور کلی مسایلی از این قبیل را ندارم. چرا که خوشبختانه به لحاظ وفور منتقد و وسعت فضای بلاگستان و البته رسانه های داخلی و خارجی همه چیز و در همه بعد و از هر منظری مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفته است
آن چیزی که مرا در عین کسالت بر آن داشت تا هر چند کوتاه، نقدی بنویسم، خط مشی و رفتار برخی احزاب، رسانه ها و بعضا سایتهای اینترنتی متعلق به اپوزیسیون خارج از کشور می باشد
من شخصا هماره اعتقاد داشته ام که خروج از ایران برای هر فعال و منتقدی در طی این سالها هزینه های گزافی را در پی داشته است و مهمترین آنها دوری از مرکز توجه و میدان مبارزه و بعبارتی ساده تر جدایی فکری از توده مردم است. چراکه مردمیکه در آن کشور و تحت آن شرایط زندگی می کنند، نمی توانند همچون من و شما به مسایل بنگرند و البته محق می باشند
من و شما نیز حق نداریم که نظر شخصی خود را آنهم در شرایطی غیر مساوی با آن مردم به ایشان تحمیل نمائیم
پس وظیفه ما چیست؟ هر کسی در این زمینه نظری دارد. اما من به نوبه خودم حامی آن جریان فکری هستم که اعتقاد بر تجزیه و تحلیل صحیح مسایل و رخدادهای کشور و منطقه و ارایه آن بدون اعمال سلیقه های حزبی و عقیدتی، به مردم داخل کشور هستم
چرا که اولا: گردش اطلاعات و نیز تنوع اطلاعات را آزادانه و براحتی در اختیار داریم. دوما: ما قیم هفتاد میلیون انسان با نژادها، سلیقه ها و طرز فکرهای متفاوت نیستیم و بنابراین، حق اجبار ایشان به پیروی کورکورانه از ایده ها و عقایدمان را نداریم. خوشبختانه یا متاسفانه توده های فکری و عقیدتی بسیار متفاوتی در ایران زندگی می کنند و این تواتر افکار بجای آنکه تا کنون برداشت مثبتی از آن شود بیشتر موجب اختلاف، درگیری و تنش بوده و یا همواره هر یک از این جریانات خود را نماینده تمامی اقشار و یا بخش کثیری از لایه های اجتماعی مردم ایران معرفی کرده و در قدم های بعدی پا را فراتر گذاشته و حتی برای حامیان خود تعیین تکلیف نیز نموده اند
سوما: ما همواره شاهد آن بوده ایم که بستر سازی و آگاهی رسانی صحیح، شفاف و غیر جناحی بیشترین تاثیر را در بین مردم ما داشته است. این یعنی همان صداقت که امروز برخی کاندیداها بر آن انگشت گذاشته اند و با این شعار و حربه جدید بار دیگر مردم را به خیابان ها آورده اند. این بدان معنی است که ملت ما تشنه صداقت، راستگویی و گردش آزادانه اطلاعات است ، تا خود انتخاب کند
متاسفانه در این ایام برخی سایتها و رسانه های خارج از کشور که تا امروز این وظیفه را بخوبی انجام می دادند ( و البته تعدادشان به انگشتان یک دست هم نمی رسد ) از این امر و آنهم در این موقعیت بحرانی سرباز زده اند و روشی غیر را پیشه کرده اند
یکی از این سایتها که خود من از خوانندگان اخبار و تفسیر های زیبا، خواندنی و مبتنی بر واقعیت آن هستم ...... می باشد. خیلی جالب است اگر بگویم که این سایت که بعنوان ارگان رسمی یکی از و یا شاید بتوان گفت قدیمی ترین جریان چپ ایران فعالیت می کند، این روزها به ستاد تبلیغاتی یکی از کاندیداهای حاضر در انتخابات تبدیل شده است. این تبلیغات و وسعت آن بگونه ای است که بقول شیخ مهدی کروبی " ننه جون من هم " متوجه خروج این دوستان از راه اطلاع رسانی شفاف به بیراهه حمایت از دست پروردگان نظام جمهوری اسلامی دارد
این دوستان واقعیات بسیار جالبی را از پیشینه، حال و جریانات فکری و برنامه های سه نامزد دیگر و اتفاقات در حال رخداد پیرامون آنها منتشر کرده اند. اما اگر در کنار اینها مشکلات و مسایل نفر چهارم هم، که البته کم هم نیست بر می شمردند، بسیار زیبا تر و قابل استفاده تر بود
ایشان حتی می توانستند قابلیتها و توانائی های هر چهار نفر هم در کنار مشکلاتشان ذکر نمایند تا مردم با واقعیتی سانسور نشده خود فکری به حال این اوضاع نابسامانشان می کردند. نه اینکه سه نفر را بشدت تخریب کرده ولی از نفر نفر چهارم چنان روضه می خوانند و می گویند که انگار ایشان مظلوم ترین چهره سیاسی ایران و جهان هستند
انگار فراموششان شده که ایشان را هم شورای نگهبان تایید صلاحیت کرده است. انگار دولت اصلاحات و وعده های خاتمی را فراموش کرده اند. انگار بلایا و هزینه هائی که ملت بخاطر مدیریت نادرست دستگاه دیپلماسی طی سالهای گذشته متحمل شده است را فراموش کرده اند. انگار تصمیمات، نطق ها، سخنرانی ها و خط مشی های این آقایان را در قوه مقننه و سایر نهادهای کشوری و لشکری فراموش کرده اند
دوستان، اندکی تامل کنید. چرا بجای اینکه مردم را از حقیقتها مطلع سازید آنها را گمراه می کنید. شاید ملت و بخصوص جوانان ما امروز تجربه 2 خرداد و سالهای بعد از آن را تحت شرایط طاقت فرسای چهارسال گذشته از یاد برده اند، اما وظیفه من و شما این نیست که حقایق را بپوشانیم. آنهم کسانیکه ادعا دارند سابفه مبارزاتی آنها و همفکرانشان در ایران به پنجاه سال میرسد
چرا در چنین شرایطی من و شمائی که همه چیز را می بینیم اسیر و بازیچه یکی دیگر از سیاستهای رژیم شده ایم؟

من نه اعتقاد به ترویج " رای ندادن " در جامعه دارم و نه در مقابل، سنگ یکی از این افراد را به سینه زدن. ما بهتر می دانیم که تمامی این افراد کسانی هستند که مورد تایید نظام بوده و می باشند و هر یک بنوعی دستشان به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به خون جوانان و دگراندیشان، مال و ثروت این مردم و قلع و قمع آزادی های فردی و اجتماعی این ملت آلوده است
پس چرا مجددا و آن هم در چنین شرایطی که ملت نیاز به اطلاع رسانی صحیح دارد، چنین خط مشی را در پیش می گیریم؟
فقط می توان گفت که : از ماست که بر ماست

0 Comments:

Post a Comment

<< Home