به - پا - خیز

info_bepakhiz@yahoo.com

به پاخيز; مستقل بوده و به هیچ سازمان و نهادی وابستگی ندارد


15 September 2006

... لوکوموتیوران خندان



در دوم خرداد هفتاد و شش ،وقتی آن سید خندان (خاتمی) عبا برکشید و قطاراصلاحات را به راه انداخت ، جماعت ایرانی کوشید باور کند مقصد این قطار، همان آرمانشهری است که رویایش را بارها و بارها در سر پرورانده است
ایرانی که در غزل و رویا ، عمری را گذرانده بود.اوکه با (خواب) بزرگ شده بود وبا قصه های هزارویکشب زندگی کرده بود ، در بزنگاه تاریخی دوم خرداد ، تنها همتی که کرد این بود که برای سوار شدن به آن قطار، به سرودست مسافر بغل دستی اش فشار بیاورد تا نکند جا بماند ، بی آنکه قبل از سوار شدن ، نام مقصد که اتفاقاً درشت هم روی قطار نوشته شده بود را بخواند!!او آنقدر به نزدیک شدن ساعت (حرکت) اندیشیده بود که به (مقصد حرکت)نظری نینداخته بود
پس چون این قطار به راه افتاد .... هر 90 روزبر اثر خرابی چرخها ویا چوبهایی که لای چرخ میگذاشتند چند ماهی را در بحران گذراند......آن تب تند از بین رفت و مسافران کم کم از هم سئوال کردند : راستی ما را به کجا می برند؟ این مسیر که همان مسیر قبلی است!! باری ، این سر در گمی چهار سال طول کشید و مسافران در راه مانده آن قطار باز هم به رویا و غزل گفتند :هر جا برود بهتر از ماندن در این بیابان است ...حتی یکی از آن مسافران هم گفت :اشکالی ندارد ، ما این (فرصت سوزی) رامی بخشیم ولی فراموش نمی کنیم. ومسافران باز هم به خواب رفتند
وقتی خاتمی در پایان چهار سال دوم ،از آن قطار پیاده شد و مردم رابه ایستگاه اول برگرداند ،هنوز هم می خندید اما به که وبه چه ......معلوم نبود .تنها خاطره ای که از خاتمی برای مسافران خسته آن قطارباقی مانده بود ،این بود که دانستند خاتمی مرد (فرصت سوزی) هاست . او شهرزاد قصه گویی است که نه فقط برای هزار و یکشب بلکه برای هزاران هزار شب ناتمام قصه درانبان دارد
این بار نیز آن سید خندان به شهری که آن طرف کوه است سفر کرده ، رفته تا باز هم قصه بگوید وشاید قطاری را از این طرف به آن طرف بکشاند.باز هم عده ای را سوار کند و سالی آنان را بچرخاند و وقتی آنها را در همان ایستگاه اول پیاده کرد ،هنوز همان لوکوموتیورانی باشد که به کسی یا چیزی می خندید ....فقط فرق ماجرا اینجاست که خاتمی این بار ، با قطاری سفرمی کند که با (سوخت اتمی) می سوزد ، و رئیس قطار به آن راننده خندان دستور داده که فقط بخند.!! فقط بخند.!!همین برای ما کافیست
مصطفی جوکار

0 Comments:

Post a Comment

<< Home