به - پا - خیز

info_bepakhiz@yahoo.com

به پاخيز; مستقل بوده و به هیچ سازمان و نهادی وابستگی ندارد


15 May 2006

نگاهی به قامت خميده آزادی و حقوق بشر درايران

محسن سازگارا، از بانيان طرح رفراندوم كه بدنبال يك اعتصاب غذای سياسی از ايران خارج شد و اكنون در امريكا بسر می برد، نامه مشروحی در پاسخ به نامه احمدی نژاد به جورج بودش منتشر كرد. گوشه هائی از اين نامه مشروح را كه عمدتا به افشای برخی جنایات رژیم آخوندی می پردازد را در ادامه می خوانيد
جناب آقای احمدی نژاد
اين ليست بلند بالای سوالات را جلو خودتان و آقای خامنه ای بگذاريد و اين سوالات را از آقای خامنه ای و خودتان در باره رفتار با شهروندان ايران و مملكت خودمان بپرسيد. مثلا بپرسيد: دانشجويانی كه به قول خودتان از شما راجع به آمريكا و اسرائيل می پرسند، آيا حق دارند راجع به عملكرد حكومت و مقام رهبری هم سوال كنند؟ يا بسيجی ها به آنها حمله می كنندو به اسم توهين به مقدسات، لت و پارشان می كنند و بعد هم آنهارا دستگير می كنند؟ كاری كه بارها اتفاق افتاده است
آيا در دانشگاه و يا مطبوعات می شود ازشما وآقای خامنه ای راجع به كمك مالی به گروههای تندرو فلسطينی پرسيد؟ آيا می توان از پولهائی كه ايران در لبنان ، فلسطين ، عراق ، افغانستان و يا ساير نقاط دنيا خرج كرده است پرسيد؟ می توان سوال كرد چرا پول ملت مظلوم ايران خرج عمليات تروريستی در سراسر دنيا می شود؟ يك بار در تبليغات انتخاباتی شورای شهر تهران در حالی كه من در زندان بودم دوستانی در خارج از زندان من را به عنوان كانديدای شهرداری تهران مطرح كردند و روی پانصد پوستر عكس مرا چاپ كردندو روی پانصد پوستر ديگر اين حرف ساده را نوشتند كه "افغانستان و بوسنی و.. پيشكش، تهران را در يابيم"( حتی فلسطين را هم جرأت نكردندبنويسند). بلا فاصله آنهارا دستگير كردند. پوسترها جمع آوری شد.در پرونده من هم يك بند بلند بالای اتهام راجع به آن ائتلاف انتخاباتی مطرح شده و برايم شش سال حبس هم بريده اند
آيا به عنوان يك شهروند ايرانی می توان از شما وآقای خامنه ای پرسيد كه چرا مردم در مقابل قانون مساوی نيستند؟ يا مثلاً چرا روحانيت ، دادگاه ويژه و جداگانه دارد؟ يا مثلاً چرا يك نفر كه در بسيج است خودی محسوب می شود و بسياری از درها به رويش باز است؟اما ساير جوانان كشور بايد همواره از برخورد همين بسيجی ها با خودشان بيمناك باشند و به قول جوانها بترسند كه به آنها گير بدهند؟ چرا مثلاً سپاه پاسداران می تواند در بسياری از معاملات تجاری كشور بخصوص انتقال نفت از آسيای ميانه به خليج فارس شركت كند اما تجار مملكت حق اين كار را ندارند؟ سپاه می تواند از اسكله ها ی مخصوص به خودش در قشم و يا ساير بندرها ی كشور هر كالائی حتی مشروبات الكلی را؛ قاچاقی وارد نمايد ( كاری كه در انحصار بخشهای امنيتی سپاه است)، اما ديگران حتی از وارد كردن پارچه چادر مشكی هم محروم هستند؟ چرا واردات شكر صنعتی در انحصار آقايانی مثل مصباح يزدی و مكارم شيرازی است، اما تجار قديمی و محترم كشور از اين حقوق ممنوع هستند؟ چرا در ادارات و استخدام افراد، خودی ها و حكومتی ها و به اصطلاح، بچه حزب اللهی ها مقدم هستند و بقيه بخصوص غير مسلمانها راه به جائی ندارند؟ می توانم به اين ليست برخوردهای چندگانه و تبعيض آميز ، صدها مورد ديگر را اضافه كنم. مواردی كه اصلاً در قانون اساسی كشور و قوانين موضوعه ما نهادينه شده است
در قانون اساسی و قوانين موضوعه كشور چهار نوع انسان تعريف شده كه حقوق نامساوی دارند: روحانيان با غير روحانيان از حيث تصدی مقامهای كشور نا مساوی هستند. مردان بازنان در حقوق سياسی ، اجتماعی و اقتصادی اختلاف دارند. شيعيان با اهل تسنن از حيث قوانين مدنی و اجتماعی اختلاف دارند. و مسلمانان با غير مسلمانان از حيث تصدی امور مملكت و برخورد قوانين با آنها اختلاف دارند.اينها موارد رسمی و قانونی است. خارج از اين، انواع و اقسام تبعيض های ديگر هم در كشور هست
جناب آقای احمدی نژاد
من هم مثل شما درس مهندسی خوانده ام. اما اين فرصت را داشته ام كه تاريخ نيز بخوانم . اتفاقا در دوره ا ی كوتاه تاريخ قرون وسطی و رنسانس در اروپا را تدريس هم كرده ام. اما بعد دستم را از دانشگاه كوتاه كردند. بزرگترين رسوائی تاريخ كليسا محاكمه گاليله است. باور كنيد برخورد كليسا در آن محاكمه بسيار عاقلانه تر و انسانی تر از برخوردآقای خامنه ای و دادگاههای ايشان با آقای دكتر آغاجری بود. هاشم آغاجری تنها به دليل انتقاد ی كه آن هم به طور خصوصی از آقای خامنه ا ی كرده بود به جرم اهانت به پيامبر ، به اعدام محكوم شد و بعد هم كه دانشگاه های كشور شلوغ شد و ناچار از عقب نشينی شدنداو را به حبس محكوم كردند
آيا می توان از شما پرسيد چرا از روحانی ای مثل آقای مصباح يزدی كه دشمن علوم انسانی جديد است پيروی می كنيد؟ چرا القای شبهه می كنيد كه گوئی در دنيا جلو تحقيق علمی را می گيرند؟ مدتهاست كه علم، جهانی شده است.سری به اينترنت بزنيد .البته اگر توانستيد از فيلتر های دستگاههای اطلاعاتی آن مملكت عبور كنيد. آنگاه خواهيد ديد كه هزاران مركز تحقيقاتی دنيا شب و روز در حال پژوهش علمی هستند و دستاورد های خودشان را در اختيار ديگران می گذارند
جناب آقای احمدی نژاد
آيا به نظر شما اگر تمام انبياء الهی در ايران بودند حاضر می شدند چهار هزار و صد و چهل و هشت زندانی را در زندانهای ايران در كمتر از 45 روز اعدام كنند؟ كاری كه خوشبختانه يا متاسفانه به دستور مستقيم شخص آقای خمينی در تابستان سال 1367 صورت گرفته است و وقتی قائم مقام او يعنی آقای منتظری اعتراض كرده بركنار شده است. قربانيان در گورهای دسته جمعی در خاوران و جاهای ديگر دفن شده اند و تا همين امروز يعنی بعد از 18 سال هنوز بازماندگان شان نمی دانند عزيزانشان در كجا دفن شده اند و بدتر ازآن ، هنوز هم اگر بخواهند مراسمی برای عزيزانشان برگزار كنند با ضرب و شتم ماموران حكومت مواجه می شوند. يكی از سه نفری كه ترتيب اين جنايت عليه بشريت را داده يعنی آقای پور محمدی ، توسط شما به عنوان وزير كشور به كار گرفته شده است. او هم چندين زندانبان را استاندار كرده تا به ملت ايران حالی كند كه ايران يك زندان بزرگ است
آيا به نظر شما انبيای الهی و يا مردان حق و يا اصلا هر فرد عادی كه تنها كمی ناموس و شرف داشته باشد، حاضر می شود در رأس حكومتی قرار بگيرد كه در زندانهای آن به دختران و زنان مردم تجاوز می شود؟ نگوئيد كه چنين چيزی نيست. من هم زمانی كه در دهه اول انقلاب سرگرم كارها ی مملكت بودم گاهی كه چيزهائی می شنيدم می گفتم صحت ندارد و شايعه ضد انقلاب است . اصلا در تصورم نمی گنجيد كه در زندانهای جمهوری اسلامی عده ا ی حتی به زنان شوهر دار هم رحم نمی كنند.خدا را شكر كه به زندان افتادم و در اثر اعتصاب غذا مريض شدم و توانستم برای معالجه به عنوان يك مخالف به خارج از كشور بيايم و در نتيجه، دراين سفرمخالفان حكومت به من اعتماد كردند، به سراغم آمدند، و داستانها ی خودشان را برايم تعريف كردند. جناياتی كه در حق شان شده است ،و تجاوزهائی كه در زندان به آنها شده را بازگو نمودند.اگر شك داريد از دوست عزيزم آقای رضا علامه زاده خواهش می كنم تا نسخه ای از فيلم هائی را كه در مصاحبه با تعدادی از اين خانمها با اجازه شوهرانشان ضبط كرده است برايتان بفرستد. نگوئيد اينها مربوط به گذشته بوده است. همين تابستان گذشته اتفاقا در زمان رياست جمهور ی شما ، در كردستان اين اتفاق باز هم افتاده است.اگر از خواهر عزيزم كه اين بلا بر سرش آمده و تن لرزان و خسته اش را به خارج از كشور رسانده ، و نيز شوهرش اجازه داشتم نامش را ذكر می كردم.اما شما می توانيد از دستگاه امنيتی تان بپرسيد لابد به شما نامش را خواهند گفت

0 Comments:

Post a Comment

<< Home