به - پا - خیز

info_bepakhiz@yahoo.com

به پاخيز; مستقل بوده و به هیچ سازمان و نهادی وابستگی ندارد


22 March 2006

گنجی از اوین به خانه بازگشت





گنجی از اوین به خانه بازگشت. در بهار اصلاحات رفته بود و حالا، در پایان زمستان اصلاحات بازگشته است!درفضائی بکلی متفاوت با دوران بازداشت خود بازگشته است. این فضا در اطلاعیه ای که یاران اصلاح طلب او در جبهه مشارکت صادر کرده اند، بیش از هر مطلب دیگری اکنون منعکس است. عرصه‌ها تنگ تر شده است. بر خلاف ظاهرا، نه بر اصلاح طلبان، که بر سرکوب کنندگان اصلاحات. لازم نیست این را فریاد کرد، خود عیان است! فصل جدیدی آغاز شده است که عمق آن بیش از سطح دوران اولیه اصلاحات است. حتما او هم به این فضای جدید می‌اندیشد. می‌شنود، می‌خواند و می‌بیند، پیش از آنکه شتابزده به میدان درآید. برای فضا و فصل جدیدی که در راه است باید آماده شد و همه توش و توان را یکجا جمع کرد. همه آموختند. همه آموختیم و آموخته را باید بکار گرفت. هر کس به قیمتی! او نیز به قیمت 6 سال زندان دشوار

خواست مردم ایران تغییر رژیم است و نه غنی سازی اورانیوم


دروغپردازی های دغلکارانه رژیم جمهوری اسلامی در مورد علاقه مردم ایران به فناوری هسته ای به مراحل گوبلزی رسیده است. دجالگریهای سران رژیم فاشیسم مذهبی و عوامل تبلیغاتچیش تا آنجا پیش رفته است که به دروغ، خواست رسیدن به فناوری هسته ای و غنی سازی هسته ای را با جنبش ملی شدن صنعت نفت یکی دانسته و حتی از مخالفان خود خواسته که در برابر فشار ظالمانه غرب مبنی بر بازداشتن ایران از حق طبیعی خود اعتراض کنند. روزانه از وسایل ارتباط جمعی بسیاری اعم از تلوزیون و رادیو و وبلاگ می بینیم و می شنویم و می خوانیم که غنی سازی اورانیوم حق طبیعی ماست
تاثیر این دروغ بزرگ حتی در فراخوانهای روشنفکران و جمع آوری امضاهای هنرمندان و فعالان سیاسی نیز خود را بنمایش می گذارد تا جاییکه گویا این روشنفکران مخالف ظاهرا باید میانه قضیه را بگیرند و بگویند که استفاده از غنی سازی هسته ای حق ماست اما این رژیم چون دمکراتیک نیست ما با آن مخالفیم. این افراد که گاه به جزییات چیزی که امضاء می کنند واقف نیستند و برخی اوقات در روابط رفیقانه همه مفاد آن را نمی خوانند، باورشان می شود که دروغهای شاخدار رژیم مبنی بر خواست غنی سازی اورانیوم توسط مردم واقعیت دارد و می خواهند با این بند در طومارشان در مقابل طرفداران احتمالی و دوستداران فناوری هسته ای در میان مردم نیاستند. مخالفان کلاسیک غرب و آمریکا، چپهای دوآتشه و مخالفان جهانی سازی و غیره هم گاه همصدا با دیکتاتوری مذهبی حاکم از حق طبیعی مردم ایران در غنی سازی و عدم حق زورگویی جهانخواران داد سخن می رانند. رژیم هم مداوما چه در تبلیغات داخلی و یا خارجی و یا از زبان خارجیانی که غنی سازی را خواست ایرانیان می دانند، با اذهان مردم بازی می کند. تبلیغات چندش آور رژیم گاه بجایی می رسد که از طریق خبرگزاری های رسمی و دولتی اش از پیرزنی خبر می دهند که مثلا مزرعه اش را وقف انرژی هسته کرده است و فلان دانش آموزان خردسال دبستانی قلکهای کوچکشان را برای حق مردم ایران یعنی غنی سازی اورانیوم به احمدی نژاد اهدا کرده اند. وه که چه داستانهای تکان دهنده ای از خواست پیر و جوان این مرز و بوم برای حق طبیعی ایرانیان که حاضرند وقتی پای منافع ملی! و غنی سازی اورانیوم بمیان می آید، در پشت رژیم آدمخواران به خط شوند
جالب اینجاست که رژیم برای نشان دادن حمایت مردم از فناوری هسته ای از بسیج گسترده بمناسبت 22 بهمن که مصادف با عاشورا نیز بود، استفاده کرد و شعارهای هسته ای می داد. در عاشورای هسته ای و در بسیج سازماندهی شده در 22 بهمن امسال نه صحبت زیادی از امام حسین بود و نه از انقلاب ضد سلطنتی بلکه شعارهای بلندگوها و پلاکاردها در وصف حق طبیعی مردم ایران یعنی غنی سازی اورانیوم بکار رفت. رژیم که مدعی طرفداری مردم ایران از فناوری هسته ای است هرگز نتوانسته در یک بسیج مستقل تنها برای حمایت از غنی سازی و بقول خودش استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای تعدادی بیش از تعداد نمازگزاران جمعه که بسیاری از آنها هم ابن الوقتهای شناخته شده هستند، بمیدان بیاورد. یکی از سایتهای اینترنتی طرفدار رفسنجانی نیز اخیرا به این امر اعتراف کرده است که در یک نظرسنجی 69 درصد مردم با فناوری هسته ای مخالفند
اوضاع آنگاه خنده دار می شود که برخی از فعالان و روشنفکران خارج کشوری نیز برای آنکه میانه میدان را بگیرند طومارهایشان را با این بند شروع می کنند که استفاده از انرژی هسته ای حق مردم است و آنها نیز بر این حق پافشاری می کنند. این بند یا بندهای مشابه در طومارهای مشابه دیگر را اینگونه می توان ترجمه کرد که ما از حقوقی که مردم را در معرض ریسک و خطر و آلودگی اورانیوم و تشعشات رادیواکتیویته قرار می دهد پشتیبانی می کنیم. آنگاه دلایل اینکه چرا هند و پاکستان و اسرائیل داشته باشند اما ما نداشته باشیم، بعنوان دلایلی محکم عرضه می شود
بسیار روشن و صریح باید در برابر این دجالگیریهای آخوندی در منابر هسته ای داخل و خارج موضعگیری کرد. حزب سبزهای ایران همیشه لاطائلات و دروغها و خبرهای مجعول در مورد خواست مردم مبنی بر فناوری هسته ای که توسط رژیم و حقوق بگیرانش رله می شود را افشاء کرده است. شکی نیست که هدف رژیم از غنی سازی اورانیوم دسترسی به بمب اتم و تسلیحات هسته ای است. رژیم را باید مداوما در این جبهه به زیر ضرب برد. اما از آنجائیکه جمهوری اسلامی و خیل مزدورانش در پوش استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای پنهان می شوند، باید عبای آخوندی را از رویشان کنار زد و به همگان نشان داد که حتی همین نیز خواست مردم ایران نیست. خواست مردم ایران تغییر رژیم جمهوری اسلامی است و نه غنی سازی اورانیوم. خواست مردم ایران حتی برای استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای تنها در یک نظر سنجی واقعی آشکار می شود که طبعا تحت این حکومت ضد دمکراتیک امکان ندارد. تا آنزمان یعنی سنجش رای واقعی مردم، افتادن در دام تزویر آخوندی، ساده لوحی است. بنابراین باید حربه رژیم در استفاده از طرح کردن "خواسته مردم" را در هر کجا و هر زمان افشاء کرد. مخالفان غرب و یا آمریکا و یا نئولیبرالیزم و یا جهانی سازی نباید در این موضوع عملا در جبهه رژیم قرار بگیرند. موضوع پرونده هسته ای رژیم موضوعی نیست که مورد استفاده علیه غرب قرار گیرد. میانه ای در این میدان وجود ندارد. یا ما با رژیم جمهوری اسلامی و غنی سازی اورانیوم توسط آخوندها مخالفیم و یا با آن موافقیم. اگر مخالفیم باید با تمام قوا و از هر طریق مانع دسترسی رژیم به تکنولوژی هسته ای شویم چرا که قدم بعدی پس از غنی سازی، بمب اتمی است که در دست پدرخوانده بنیادگرایی اسلامی فاجعه آمیز خواهد بود. این فاجعه قبل از آنکه برای غرب و آمریکا
خطرناک باشد برای مردم ایران مرگ آور است

کیوان کابلی

نمونه ای از عملکرد فاشیسم مذهبی


سايت نثر ما: دكتر رامشت سرپرست دانشگاه اصفهان طی سخنانی در جمع فعالان فرهنگی دانشگاه ضمن توجه دادن دانشجويان نسبت به تغييرات بوجود آمده در كشور ، بعد از انتخابات رياست جمهوری گفت: شما دقيقأ بدانيد اوضاع از چه قرار است. رك می‌گويم دوستان ، من به عنوان رييس دانشگاه آمده‌ام و قرار است كه مسجد درست كنم ، آمده‌ام كه هيات درست كنم، آمده‌ام هيات سينه‌زنی درست كنم، قرار است نماز راه بيندازم، قرار است كانون قرآن راه بيندازم، آمده‌ام كه مجلس هفتگی روضه زنانه در دانشگاه راه بيندازم، آمده‌ام نوحه‌گر در دانشگاه تربيت كنم.رامشت در بخش ديگر سخنان خود ضمن انتقاد از اقدامات فرهنگی در سالهای گذشته اظهار داشت: يادتان هست شما جشنواره‌ای به نام اقوام ايرانی به راه انداخته بوديد، من با آن مخالفم چون قوميت‌گرايی، اسلامی نيست. من اگر درست كنم همه اقوام ايرانی را جمع می‌كنم و می‌گوييم نشان بدهيد برای حسين چگونه سينه می‌زنيد.وی در بخشی ديگر از سخنان خود خطاب به اعضای كانون‌های فرهنگی دانشگاه گفت: آيا در ميان كانون‌ها ، كانونی وجود دارد كه مختلط باشد وهنگامی كه جواب مثبت شنيد بيان كرد : شما عامل توليد فرهنگ اختلاط هستيد ويك روز به اين جرم سر شما را می‌برند. ما در محله‌هايمان مگر چند كانون عكس و فيلم داريم كه در دانشكاه داشته باشيم.سرپرست دانشگاه در ادامه گفت: من نه آدم سياسی هستم و نه آدم اجرايی ، من يك معلم هستم.من نيامده ام كه شما را مجبور كنم مبلغ كانون‌های اسلامی باشيد. اما اين حق را به من بدهيد كه به عنوان مدير دانشگاه وظيفه‌ای دارم.شما يا شاخص‌های اسلامی را نمی‌شناسيد يا با آن بد هستيد. اگر بد هستيد برويد؟ چون اينجا جای شما نيست.تشكيلاتی كه شما الان عضو آن هستيد ، وظيفه قانونی‌اش اين است كه پيوند‌هايی بر محور اسلاميت را تقويت وخلاف آن را رد كند.وی در ادامه خطاب به دانشجويان گفت شما به عنوان كانون‌های فرهنگی نقشتان اينست كه به توليد شاخصه‌های فرهنگ بر محور خاصی بپردازد واين محور ،اسلام است. ما اگر می‌گوييم مسلمانيم بايد كانون‌های اسلامی تشكيل دهيم ، نماز جماعت ونماز جمعه برپا كنيم ومسجدی تربيت شويم. بايد ان.جی‌.او حضرت عباس در دانشگاه تشكيل دهيم. كه آدم‌ها در آن رنگ حسينی پيدا كنند و عاشورايی تربيت شوند.دكتر رامشت در پايان اظهار داشت: دوستان آن چيزی كه برای من اهميت دارد ذهن شماست و سلامت روانيتان ، من می‌دانم خيلی سخت است كه شما از نظر سياسی با حكومت بد باشيد. من خودم اين طوری بودم وهشت سال با حكومت بد بودم ، من هشت سال آزگار در دولت اصلاحات در يك دخمه‌ای در دانشكده ادبيات زندانی بودم. وسائل اتاق كارمن را می‌ريختند وسط چمن‌ها، 6سال آزگار ارتقا به استادی من را نگه داشتند و اعمال نمی‌كردند. من وقتی كه در دانشگاه راه می‌رفتم واقعا برايم سخت بود

روز مرگم نفسي مهلت ديدار بده



چه سنگين و تلخ بود اين هفته، كه طي آن، دو نوجوان پر از لبخند و زندگي و اميد، به امر نايب امام زمان، بر سيم‌هاي جراثقالي در اهواز آويزان شدند و جان جوانشان را امير حياتي ‌مقدم استاندار جنايت پيشه خوزستان، سوزاند و خاكستر كرد. علي عفراوي و مهدي نواصري را مي‌ گويم كه بيگناه پس از شركت در نمايشنامه اعترافات امنيت خانه مباركه ولي فقيه، در بامدادي تلخ و سياه به دار آويخته شدند و پيكرشان، چنان پيكر منصور حلاج و حسنك وزير مدتها با باد پر از دردي كه از سوي كارون مي ‌آمد در فضاي خوني اهواز در رقص بود
راستي گروههاي مبارز و روشنفكران ما كجا بودند؟ چرا حتي يك اطلاعيه در محكوميت جنايات رژيم عليه عربهاي پاي تا جان ايراني منتشر نشد. مگر پدر علي عفراوي، روانپزشك سرشناس اهوازي كه در زندان خبر كشتن فرزندش را به او دادند و يا مادر نواصري كه شش فرزندش در زندان بودند و با شنيدن خبر اعدام كوچكترين پسرش فريادي زد و براي هميشه خاموش شد، ايراني نبودند كه مبارزان ولايت فرنگ نيز هم چون آ‌زاديخواهان و مبارزان داخل خانه پدري در برابر غم بزرگشان سكوت كردند؟ چرا به تسلاي آ‌نها حتي واژه‌اي از سر همدردي نثارشان نكرديد؟ كساني كه نگران از هم گسستن پيوندهاي دير و دور موزائيك‌هاي زيبائي هستند كه با زبان و فرهنگ و ادبيات و آرزوهاي خود، ايران را به متنوع‌ ترين و زيباترين سرزمين جهان تبديل كرده‌اند، آيا فكر نمي ‌كنند با سكوت خود در مقابل جنايات رژيم عليه اقوام ايراني به گسست پيوندها كمك مي‌ كنند؟

www.nourizadeh.com

گزارشی از موارد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ايران







نقص قانونی، به ويژه در مورد زنانی که متاهل هستند منجر به اين می شود، که چه زن در دفاع از خود در برابر تجاوز مرتکب قتل شود و چه تسليم شود، حکم قانونی اش مرگ خواهد بود: در مورد اول به اتهام قتل حکم اعدام خواهد گرفت و در مورد دوم به اتهام زنای محصنه، سنگسار می شود نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی همچنان در عرصه های مختلف ادامه دارد. علاوه بر تداوم اعدام نوجوانان، تداوم اعمال فشار بر
روی زندانيان سياسی، و فزونی گرفتن فشارها بر دانشجويان و دگر انديشان فعال، چه به شکل دستگيری با روند قانونی و چه به شکل آدم ربايی، نشان از آن دارند که بايد به صورت جدی نگران سوء استفاده حکومت برای حل مشکلات داخلی اش و سرکوب دگرانديشان، در سايه بحران بين المللی هسته ای، که خودش مولد آن بوده است و با يک بازی دوگانه به آن دامن ميزند، بود. نگاهی نزديکتر به وضعيت هر مورد نقض حقوق بشر در کشورمان ايران، علاوه بر جنبه خبررسانی و جلب توجه افکار عمومی به وضعيت افرادی که حقوقشان نقض شده، تلاش برای کمک به احقاق حق آنها، نشان دادن وجدان بيدار جامعه و نهادينه کردن مفاهيم حقوق بشر، می تواند در روشن کردن موارد نقض قانونی حقوق بشر در ايران (شکستن همان حداقل حقوق قانونی موجود) و خلاء های قانونی که امکان چنين سوء استفاده ای را به صاحبان قدرت ميدهد و روشن شدن موارد تناقض قانون با قوانين حقوق بشر گردد. به عنوان مثال طبق همين قانون اساسی موجود، زندانی كه دوران محكوميت خود را می گذراند بايد در بند عمومی نگهداری شود، و از تماس تلفنی، ملاقات هفتگی با خانواده و وكيل، تغذيه مناسب، امكانات پزشكی و دارويی و مرخصی ماهانه بهره مند باشد. که با نگاهی دقيق تر به وضعيت آقای اکبر گنجی، که مثالی از وضعيت بسياری از زندانيان سياسی ايران است، می توان ديد که همين موارد قانونی را هم مجريان قانون اجرا نمی کنند. يکی از مواردی که در جمهوری اسلامی بسيار رايج است و اخيرا شدت بيشتری يافته است، اعمال فشار به خانواده زندانی برای تحت فشار قرار دادن زندانی است. بدين وسيله هم حق زندانی زير پا گذاشته می شود و بدين وسيله تحت شکنجه روحی قرار می گيرد و هم حقوق شهروندی اعضای خانواده زندانی
نسترن امجدی

گزارش آمريکا از وضع حقوق بشر در ایران

کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا روز چهارشنبه گزارش سالانه خود از وضع حقوق بشر در جهان را
منتشر کرد در گزارش وزارت امورخارجه آمریکا که در آن به موارد نقض حقوق بشر و آزادی های فردی و اجتماعی در کشورهای مختلف اشاره شده، از ایران به همراه کشورهایی چون برمه، کره شمالی، بلاروس و زیمبابوه به خاطر نقض حقوق شهروندان به شدت انتقاد شده است وزیر امور خارجه آمریکا در گزارش خود که 60 صفحه آن به ایران اختصاص دارد، به 21 مورد نقض حقوق بشر در این کشور اشاره کرده است محدود کردن حق انتخاب نوع حکومت توسط شهروندان، اعدام بدون محاکمه افراد بالغ و نوجوانان، شکنجه و تنبیه بدنی همچون قطع عضو و شلاق زدن، خشونت گروه های افراطی وابسته به حکومت و وضع بد زندان ها از جمله موارد عنوان شده در این گزارش هستند گزارش سالانه حقوق بشر وزارت امور خارجه آمریکا با اشاره به گزارش گروه های طرفدار حقوق بشر می گوید حکومت ایران بسیاری از مخالفان سیاسی را به عنوان افراد جنایتکار و قاچاقچیان مواد مخدر اعدام کرده است متن کامل گزارش وزارت خارجه آمريکا در باره ايران را در اينجا بخوانيد (به انگليسی)

21 March 2006

نقش دو وزير كابينه در نقض گسترده حقوق بشر

سازمان ديده‌بان حقوق بشر با انتشار گزارشي اعلام كرد که وزير کشور جديد ايران در طي دو دهه گذشته در نقض بسيار جدي حقوق بشر، از جمله احتمال جنايت عليه بشريت در رابطه با قتل عام هزاران زنداني سياسي، نقش مهمي داشته است. گزارش اين سازمان با عنوان "آمران قتل‌ها: کابينه امنيتي دولت جديد ايران" جزييات اظهارات معتبري در رابطه با عملکرد مصطفي پورمحمدي وزير کشور و غلامحسين محسني اژه‌اي وزير اطلاعات در نقض بسيار جدي وبرنامه ريزي شده حقوق بشر در دو دهه گذشته را ترسيم مي‌کند.نقش وزير کشور و وزير اطلاعات در نقض گسترده حقوق بشر(نيو يورک، ١٥ دسامبر ٢٠٠٥) سازمان ديده‌بان حقوق بشر در گزارشي که امروز منتشر کرد گفت که وزير کشور جديد ايران در طي دو دهه گذشته در نقض بسيار جدي حقوق بشر، از جمله احتمال جنايت عليه بشريت در رابطه با قتل عام هزاران زنداني سياسي، نقش مهمي داشته است. ديده بان حقوق بشر همچنين گفت که وزير جديد اطلاعات بايد در رابطه با نقش احتمالي وي در قتل يک دگرانديش مورد پيگرد قانوني قرار گيرد. گزارش "آمران قتل‌ها: کابينه امنيتي دولت جديد ايران" جزييات اظهارات معتبري در رابطه با عملکرد مصطفي پورمحمدي وزير کشور وغلامحسين محسني اژه اي وزير اطلاعات در نقض بسيار جدي وبرنامه ريزي شده حقوق بشر در دو دهه گذشته را ترسيم مي‌کند.به گفته جو استورک، معاون بخش خاورميانه ديده بان حقوق بشر: "وجود اشخاصي با چنين سوء سابقه‌اي در سطح وزارت در دولت ايران کاملا غيرقابل قبول است. آنها بايد بلافاصله از پست وزارت کنار گذاشته شوند و تحقيقات قانوني در زمينه اين جنايات هولناک انجام شود."ديده بان حقوق بشر اعلام کرد که کابينه کنوني ايران مملو از مقاماتي است که سوابق امنيتي واطلاعاتي دارند و اين موجب نگراني هاي فراواني شده است که دولت رييس جمهوري محمود احمدي نژاد بخواهد بي درنگ با استفاده از روش هاي خشونت آميز به قلع وقمع منتقدين ومخالفين خود بپردازد.در طي معاونت و قائم مقامي مصطفي پورمحمدي در وزارت اطلاعات از سال ١٩٨٧ تا ١٩٩٩، مامورين اين وزارتخانه به طور سيستماتيک وبرنامه ريزي شده قتل هاي غيرقانوني مخالفين، منتقدين وروشنفکران را انجام دادند.در سال ١٩٨٨ دولت ايران هزاران زنداني سياسي که محکوم به حبس شده بودند ودر زندان ها نگهداري مي شدند را اعدام کرد. ديده بان حقوق بشراعلام کرد که اين اعدام ها که به صورت آگاهانه وتعمدي واز روي برنامه ازپيش تعيين شده صورت گرفته، برطبق قوانين بين المللي جنايت بر عليه بشريت محسوب مي شود. مصطفي پورمحمدي عضو يک هيات سه نفره بود که دستور اين قتل عام وسيع رادر زندان بدنام اوين صادر کرد. از ١٩٩٠ تا ١٩٩٩، پورمحمدي رييس بخش امنيت خارجي وزارت اطلاعات بود. در اين مدت، دهها چهره سياسي مخالف جمهوري اسلامي در خارج از کشور ترور شدند. دربرخي از اين موارد نقش دولت ايران در اين ترور ها محرز ومسلم مي باشد ودرساير ترورها اظهارات معتبري درزمينه دخالت دولت ايران وجود دارد. بر اساس ادعاهاي جدي، پورمحمدي نقش عمده اي در برنامه ريزي اين ترورها داشته است.در سال ١٩٩٨، ماموران وزارت اطلاعات ٥ فعال وروشنفکربرجسته را در تهران به قتل رساندند که به قتل هاي زنجيره اي مشهور است. يک منبع آگاه ايراني که به تحقيقات انجام شده دراين زمينه دسترسي داشته است، به ديده بان حقوق بشر گفت که پورمحمدي دراين قتل ها نقش داشته است وحتي حکم دستگيري وي قريب به صادر شدن بوده است. به گفته وي " اما به جاي آن ترتيبي داده شد تا او پست خودرا در وزارت اطلاعات ترک کند."غلامحسين محسني اژه اي وزير جديد اطلاعات، در نقش دادستان کل دادگاه ويژه روحانيت رهبري پيگيري و دادگاهي کردن بسياري از روحانيون اصلاح طلب را به عهده داشته است. او همچنين نقش کليدي در سرکوب آزادي بيان، که موجب تعطيل شدن بيش از صد نشريه از سال ٢٠٠٠ تا کنون شده داشته است. چندين روزنامه نگار وفعال ايراني ادعا کرده اند که محسني اژه اي دستور ربودن وقتل پيروز دواني که يک دگر انديش وفعال سياسي بود را در سال ١٩٩٨ صادر کرده است.ديده بان حقوق بشر از رييس جمهوري محمود احمدي نژاد خواست که فورا پورمحمدي ومحسني اژه اي را از پست وزارت برکنار کرده ويک مکانيسم مستقل براي تحقيقات وسيع ، معتبر و بي طرفانه در زمينه جنايات منسوب به آنان تشکيل دهد. ديده بان حقوق بشر گفت که اگر رييس جمهوري احمدي نژاد اين دو وزير را از مقام خود برکنار نکند، مجلس ايران بايد راي عدم اعتماد به اين دو وزير را صادر کند و خود به ايجاد کميسيوني مستقل براي تحقيقات در اين زمينه اقدام کند

صدها ميخک سپيد در آسمان کلن



محکوميت اعدام توسط جمعيت دفاع از زندانيان سياسی ايران – کلن

مراسمی در محکوم کردن اعدام و نيز گرامی داشت ياد حداقل سه زندانی سياسی که در يک ماه اخير در تهران و اهواز اعدام شدند و نيز گراميداشت ياد ساير قربانيان سرکوب رژيم اسلامی در سال رو به پايان هزار و سيصد و هشتاد و چهاردرشرايطی که در کشورهای همجوار ايران، نظيرترکيه، صدور حکم اعدام سالهاست که لغو شده، جمهوری اسلامی، رژيمی که درمرتبه دوم تعداد اعدام در جهان قرار دارد و خود علنا مشوق بمب گذاری در ساير نقاط جهان است و حتی در برنامه های تلويزيونی کودکان آن تلاش می شود تا کودکان ايران به بمب گذاران فردا تبديل شوند، در عرض يک ماه اخير 3 دربند سياسی جوان را بر مبنای اقارير اجباری در زير شکنجه و به اتهام بمب گذاری، در زندان گوهردشت کرج و نيز در اهواز، علنا اعدام کرده است

جملات بالا بخشی از سخنان يکی از سخنرانان گردهمآيی بود که در روز شنبه 11 مارس از ساعت 3 بعدازظهر با حضور دهها تن از ايرانيان آزاديخواه در مرکز شهر کلن برگزار شد. شرکت کنندگان با در دست داشتن ميخکهای سپيد و شمع و عکسهای زندانيان اعدام شده در يک ماه اخير، 3 زندانی سياسي، حجت زماني، بعد از 4 سال زندان در زندان گوهردشت کرج، و علی عفراوی و مهدی نواصری، در اهواز و در ملا عام، و نيز ساير قربانيان سرکوب در ايران درسال رو به پايان، مانند اسماعيل محمدی زندانی سياسی که در کردستان اعدام شد، در ميدان رودلف پلاتز گرد هم آمده بودند
در طی 2 هفته قبل از اين گردهم آيی، جمعيت دفاع از زندانيان سياسی ايران- کلن با ارسال نامه های متعدد برای رهبران کشورهای مختلف، و نيز مطبوعات، از آنان خواسته بود تا همزمان با مذاکره بر سر فعاليتهای اتمی، مساله اعدام و سرکوب در ايران را نيز به فراموشی نسپارند

در طی مراسم هر چند دقيقه يک بار گلهای ميخک سپيد، با کمک بالنهای کوچک سفيد حاوی گاز، برای گرامی داشت ياد قربانيان سرکوب و اعدام جمهوری اسلامی به آسمان فرستاده می شد که توجه بسياری را بر می انگيخت
شرکت کنندگان با ارسال پيامهای متعدد برای خانواده های قربانيان در آستانه سال نو همدردی خود را با آنان ابراز داشتند

اين مراسم که در هوای بسيار سرد و برفی و با حضور خبرنگاران مطبوعات برگذار شد، در ساعت 5 و نيم بعداز ظهر پايان يافت.
برگزار کننده مراسم، جمعيت دفاع از زندانيان سياسی ايران – کلن 22 اسفند 1384

رژیم ، برای نابود کردن سند جنایت ، تخریب خاوران را آغاز کرد



خبر این است : رژیم اسلامی ایران با کندن سنگها و نشانه ها ی گورهای فرضی و در آوردن درختچه ها در گورستان دسته جمعی خاوران ، تخریب آنرا آغاز کرده است

خاوران ، سند جنایت قتل عام یک نسل از مبارزان ایران است و نباید محو شود. خاوران سند صحنه ی جنایت در کشتارگاههای اوین و گوهر دشت است، باید دست نخورده باقی بماند
به این سنگها ، نشانه ها و درختچه ها ، مادران بسیاری دلبستگی 17 ساله و یا بیشتر دارند ؛ باید به همین گونه حفظ شود
مصطفی پورمحمدی ( وزیر کشور) و نماینده ی وزارت اطلاعات در کمیسیون مرگ در مقطع قتل عام 67 ، ابراهیم رئیسی ( معاون اول قوه ی قضائیه ) عضو کمیسیون مرگ در قتل عام 67 ، خامنه ای رئیس جمهور در مقطع قتل عام 67 ، رفسنجانی رئیس مجلس در مقطع قتل عام 67 ، ری شهری وزیر اطلاعات و فلاحیان قائم مقام او در تابستان 67 ، جعفر نیری رئیس کمیسیون مرگ در قتل عام 67 ، موسوی اردبیلی رئیس شورای عالی قضائی در آن مقطع ، اسماعیل شوشتری رئیس سازمان زندانها در مقطع 67 ، این موجودات و دهها قاتل ریز و درشت دیگر که یا به طور مستقیم در آن جنایت نقش داشتند و یا با سکوتشان آن را تایید کرد ند امروز همچنان در گوشه و کنار قدرت حضوری شوم دارند و از نابودی خاوران خوشحال می شوند
اکنون ما می توانیم تماشگر باشیم و با سکوتمان به رژیم اسلامی کمک کنیم تا یکی از اسناد جنایت خود را نابود کند
ویا با توجه به پتانسیل اعتراضی که خاوران دارد ، درهمدلی و همصدایی با خانواده هایی که عزیزانشان در آنجا هستند ، به هر طریقی که برایمان ممکن است برای شکل گیری اعتراضی گسترده و سراسری تلاش کنیم
خاوران چون آتشی زیر خاکستر است و اعتراض گسترده ی ما می تواند نه تنها از تخریب آن جلوگیری نماید ، بلکه رژیم را از انجام کاری که شروع کرده پشیمان کند



کانون خاوران

www.khavaran.com

ادامه صدور حکم اعدام و اجرای ان برای نوجوانان



در حاليکه در کشورهايی مانند ترکيه و تاجيکستان حکم اعدام لغو شده است، در جمهوری اسلامی ايران کماکان اعدام نوجوانان و جوانان زير هيجده سال ادامه دارد. تنها در سال ۲۰۰۵ دست كم ۸ نفر كه به هنگام ارتكاب جرم نابالغ بودند اعدام شدند. دو تن از اين ۸ نفر به هنگام اعدام هم كمتر از ۱۸ سال داشتند. و همين عاملی شد که سازمان عفو بين الملل مجددا درخواست خود را از ايران براى خوددارى از اعدام نوجوانان تکرار کند. خانم روت يوتنر، كارشناس مسائل ايران در شاخه آلمان سازمان عفو بين الملل، در برابر خبرنگاران گفت كه ايران با اعدام نوجوانان به گونه اى شرم آور وظايفى را كه با امضاى تعهدنامه هاى بين المللى بايد به آن عمل كند زير پا مى گذارد.احکام اعدام مربوط به اعدام سه زن می باشد که يکی از آنها دختر جوان ١٨ ساله ای است به نام نازنين. نازنين در هنگام ارتکاب جرمی که به آن متهم است، ١۷ ساله بوده است. نازنين در مقابل اتهام قتل می گويد که در دفاع از خود در برابر تجاوز دست به اين عمل زده است. اين چندمين باری است که زنی که در دفاع از خود در مقابل تجاوز مرتکب قتل شده است به اعدام محکوم می شود. اين نقص قانونی، به ويژه در مورد زنانی که متاهل هستند منجر به اين می شود، که چه زن در دفاع از خود مرتکب قتل شود و چه تسليم شود، حکم قانونی اش مرگ خواهد بود: در مورد اول به اتهام قتل حکم اعدام خواهد گرفت و در مورد دوم به اتهام زنای محصنه، سنگسار می شود. دختر جوان ديگری، که حکم اعدام او برای اجرا ابلاغ شده است، و نوزده ساله است، دلارا دارابى نام دارد. دلارا در زمان ارتکاب جرم ۱۷ سال داشته است. او در سن پانزده سالگی به اجبار به ازدواج همسر معتادش در امده و توسط او وادار به خود فروشی می شده است. دلارا مدعی است که زمانی به فکر قتل شوهر معتادش افتاده، که او میخواسته از دختر نه ساله اش نيز استفاده کند. قاتل اصلی که يک مرد است، با پرداخت ديه، رضايت خانواده مقتول را جلب و از مجازات رهايی ياقته است، ولی دلارا به جرم همدستی در قتل حکم اعدامش به دايره اجرای حکم اعدام رفته است. در مراحل اوليه بازجویی، دلارا به توصيه يکی از مسئولين انتظامی برای اينکه مرد قاتل حکم اعدام نگيرد، مشارکت در قتل را به عهده گرفته است. در نامه سازمان عفو بين الملل تاکيد شده است، که ايران به عنوان كشورى كه معاهده بين المللى در باره حقوق سياسى و مدنى را و نيز معاهده حقوق كودك را امضا كرده است، موظف است كه كسانى را كه به هنگام ارتكاب جرم نابالغ بوده اند اعدام نكند. با اين حال طبق اطلاعات جمع آورى شده توسط سازمان عفو بين الملل از سال ۱۹۹۰ تا كنون، در ايران دست كم ۱۸ نوجوان اعدام شده اند. تنها در سال ۲۰۰۵ دست كم ۸ نفر، كه به هنگام ارتكاب جرم نابالغ بودند، اعدام شدند. دو تن از اين ۸ نفر به هنگام اعدام هم كمتر از ۱۸ سال داشتند.

هوا دلپذیر نشد



هوا دلپذیر شد / گل از خاک بر دمید / پرستو به بازگشت زد نغمه ی امید
مشت های گره کرده چهره های خشمناک فریاد ها و سرود کوکتل مولوتف آتش و .......
انقلاب
اتوبوسی خالی! پلیسی باتوم به دست! راننده ای خسته در سرما! حکومت نظامی اعلام نشده !دانشجویی لرزان که بیانیه را از زیر کت در می آورد و با ترس به سمت عابران بی تفاوت دراز می کند....
اتوبوس ها در پارکینگ! افسر اسلحه بدست خشمگین کارگران کار نمی کنند
اعتصاب

۲۷سال است نه ۱۰۰ سال است نه هزاران سال است که می جنگیم زندگی ما تنها در نبردی بی امان معنا دارد
اگر در آن زمستان سرد نغمه هال فریاد گشت و دستان پینه بسته خنجر شد اما افسوس که بهار آزادی چه کوتاه بود
آری دیروز اعتصاب بود اکنون ۱۰۰۰ کارگر را در زندان کرده اند ۲۰ دانشجو بازداشت شدند که البته آزادشان کردند. کودک دوساله ی یکی از کارگران را در آغوش مادرش کتک زده و گاز اشک آور زده اند
قرار بود هوا دلپذیر شود اما هوا از این کثیف تر و خفقان آور تر ندیده ام!
همسران کارگران را به اداره ی اطلاعات برده اند. و باقثی کارگران در اوین دست به اعتصاب غذا زده اند. دانشجویان می خواهند تحصن کنند! اما طلایی رییس پلیس تهران با لبخند در تلویزیون ظاهر می شود و به شهروندان محترم می گوید آرامش کامل در تهران برقرار است . آری در گورستان همواره آرامش برقرار است
آقای طلایی و قالیباف و بزرگتر هایشان لطفا ساکت
فقط یک نکته ای را آِقایان فراموش کرده اند. و آن است که
اوین دیگر جا ندارد
اکنون سرتاسر تهران را اوین کرده اید. اما تاریخ نشان داده که این وضع پایدار نیست

All human rights supporters



Please help end the mass killing of political prisoners in Iran
Independent news sources have confirmed the recent execution of Hojat Zamani, a political prisoner in Gohardasht, Iran. Another political prisoner, Morteza Bozorgian, was denied basic living conditions whilst in prison and died due to extreme cold. Recently a young journalist, Elham Afrootan, reprinted an originally anonymous article critical of the government in a local newspaper and was imprisoned. Fear of government reprisals drove her to attempt suice, and she is now in a critical condition.
Relatives of other prisoners report of death threats made by officials to the political prisoners stating that “they will be executed one by one if Iran’s nuclear activity is referred to the UN Security Council”. 150 executions have been reported since the election of Ahmadinejad to power in June 2005. The Islamic regime has regressed to the years of terror in the ‘80s, during which time mass executions of political prisoners took place, with their bodies unceremonially dumped in mass graves that were only discovered by accident.
We call upon all human rights supporters, activists and organisations to notify their governments of these atrocities. We urge international human rights organisations to send representatives to Iran to investigate these violations of human rights. We ask them to pressure the government of Iran to free all political prisoners, including all workers, students and bloggers, and to help prevent further widespread mass execution of the prisoners. We ask all freedom supporters to unite in condemning these atrocities by forwarding this petition to friends, family and international media. Unless we speak out in unison, we face the very real possibility of an imminent mass killing of political prisoners in Iran jails by the Islamic Republic of Iran.
Sincerely,
The Undersigned


به پیشگاه مدافعان راستین حقوق بشر
از قتل عام زندانیان سیاسی در ایران جلوگیری کنیم
طبق گزارش خبرگزاریهای مستقل خبری، زندانی سیاسی حجت زمانی در زندان گوهر دشت کرج ( رجایی شهر) اعدام شده است. حجت زمانی هفته گذشته از بند عمومی منتقل شده بود وتا انتشار خبر اعدام وی ، از او اطلاعی در دست نبود. پیش از آن نیز یک زندانی سیاسی دیگر به نام مرتضی بزرگیان بدلیل شرایط نامناسب نگهداری زندانیان، ازشدت سرما جان سپرده بود.همچنین روزنامه نگار جوان زندانی به نام الهام فروتن به جرم نشر مطلبی از یک وبلاگ هم اکنون در بندرعباس زیر شکنجه بوده و بیم مرگ او نیز میرود. طی روزهای اخیر جمع کثیری از زندانیان سیاسی در زندان گوهر دشت کرج مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.برابر تماس بستگان این زندانیان با رسانه های خبری، مسئولین زندان بی مهابا اظهار داشته اند که اگر پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع گردد تک تک زندانیان سیاسی اعدام خواهند شد با توجه به وقایع اخیر و بیش از 150 اعدام در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، گویا حکومت اسلامی ایران به دوره وحشت دهه شصت بازگشته ،چرا که اعدام و نابودی زندانیان سیاسی شتاب بیشتری بخود گرفته است. لذا با درنظر گرفتن سابقه حکومت اسلامی ایران در قتل عام زندانیان سیاسی از اول انقلاب تاکنون ، که قتل عام زندانیان سیاسی درسال 67نقطه اوج آن بود، همه وجدانهای بیدار و شخصیتهای متنفذ و نهادهای غیر رسمی مدافع حقوق بشر را دعوت مینمائیم تا ضمن تماس با سازمانهای ذیربط و سیاستمداران کشورهای متبوعه دقت و نظر ایشان را نسبت به وحشتی که در ایران بوقوع می پیوندد جلب نمایند.همچنین از مجامع و سازمانهای مدافع حقوق بشر بین المللی استدعا داریم که سریعا" هیئتهائی را جهت بررسی اوضاع زندانیان سیاسی به ایران اعزام نمایند تا با بازرسی های مکرر و فشار بر حاکمان جمهوری اسلامی برای آزادی همه زندانیان سیاسی از جمله وبلاگ نویسان و کارگران و دانشجویان زندانی، از بروز و تکرار فاجعه ی دیگربار جنایت علیه بشریت توسط حکومت اسلامی ایران جلوگیری کنند ما حکم وحشیانه اعدام حجت زمانی را محکوم نموده و از همه آزادگان جهان، تقاضا داریم که با همه توان خود برای آگاه سازی جوامع بین المللی از ابعاد نقض حقوق بشر و آزادی بیان در ایران به پا خیزند و با امضا تومار زیر و فرستادن آن برای دوستان و آشنایان و تماس با مقامات بین المللی؛ مصاحبه با رادیوها و تلویزیون های خارجی آنها را از خطر فاجعه یک قتل عام دیگر در زندان های ایران با خبر سازند
آدرس برخی مقامات جهت تماس به این شرح است
عفو بین الملل به این آدرس رفته و پیام خود را بگذارید
++ 41 (22) 734 60 01
شکایت در مورد نقض حقوق بشر به کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
+ 41 22 9179022 Fax
کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد
Fax: + 41 22 917 9011
کمیسیونر حقوق بشر اتحادیه اروپا
Mr. Alvaro Gil-Robles

20 March 2006

"بحران هسته اى وخط مشى عملگرايان افراطى"على امین


الف ﴾ مرورى کوتاه برمناقشه اتمى ايران ازآغازتا امروز׃

شايد بتوان آغازمناقشه اتمى ايران را آن زمان دانست ڪه تنى چند ازافسران اطلاعات آمريڪا درسال٢٠٠١ ، خبراز وجود تاسيسات هسته اى نظامى ايران دراماڪن نظامى را دراختيارسيمورهرش روزنامه نگارمعروف آمريڪايى قراردادند۰
پس از آن ودرسال ٢٠٠٢ ابتدائا خبر از وجود تأسيسات غنى سازى اورانيوم در نطنز و رآڪتور آب سنگين دراراڪ توسط يڪى ازگروههاى مخالف رژيم مطرح ،ڪه با انتشار تصاويرماهواره اى ازسوى آمريڪا ازجديت بيشترى برخوردارگرديد٠
دراڪتبرسال ٢٠٠٣ و درپى فشارهاى جهانى و آژانس بين المللى انرژى اتمى درجهت شفاف سازى فعاليتهاى هسته اى وهمڪارى بشتروبدون قيد وشرط ايران با آژانس ٬ يڪى ازگروههاى مخالف رژيم جمهورى اسلامى ادعا ڪرد ڪه ايران يڪ ڪارخانه غنى سازى اورانيوم براى مقاصد نظامى دراصفهان ساخته است ٠
اندڪى بعد و درجريان مذاڪرات با سه ڪشوراروپايى ٬ بالاخره ايران به توقف غنى سازى اورانيم و امضاى پروتڪل الحاقى تن داد تا تأسيسات اتمى جمهورى اسلامى درمعرض بازرسى بى قيد وشرط بازرسان آژانس قرارگيرد٠
درسال ٢٠٠٤ بحران اتمى ايران با فراز و نشيبهاى فراوان و چانه زنى هاى سياسى و ديپلماتيڪ و مذاڪرات پى درپى دنبال شد٠دراين سال ايران ٬ نه تنها تعليق نامحدود غنى سازى و توقف درتوليد سانترفيوژ را نپذيرفت بلڪه پلمپ آژانس روى سانترفيوژها را فك و توليد سانترفيوژ در نطنز را آغازڪرد٠
دراين بين نيزپارلمان ايران طرحى را تصويب ڪرد که بر اساس آن دولت ملزم به از سرگيرى غنى سازى اورانيوم ميشد٠
در اوت سال ٢٠٠٥ و در پى به قدرت رسيدن نماينده راديکال ترين بخش جناح حاکم در انتخابات رياست جمهورى و در اولين تصميم گيرى هسته اى ٬ دولت جديد ٬ عليرغم تهديد اروپاييان مبنى بر پايان مذاکرات با ايران اعلام کرد که فراورى را ظرف چند روز آتى از سر خواهد گرفت ٠ در پى اين تصميم گيرى و بالاخره در ٢٣ اوت ٬ سه کشور اروپايى انگليس ٬ فرانسه و آلمان به دليل از سرگيرى فراورى اورانيوم در تأسيسات اصفهان مذاکرات خود با ايران را لغو کردند٠
اين مهم در حالى به وقوع پيوست که على لاريجانى نامزد ناکام رقابت رياست جمهورى ٬ بجاى حسن روحانى به سمت دبيرى شوراى عالى امنيت ملى و سرپرستى هيئت مذاکره کننده با اروپائيان برگزيده شده بود٠
در سپتامبر سال ٢٠٠٥ و در حاليکه آمريکا تلاشهاى گسترده اى را در جهت يکپارچه نمودن اراده جامعه بين المللى براى محدود کردن برنامه اتمى ايران آغاز کرده بود و در همين راستا سه کشور روسيه ٬ هند و چين را به حمايت از اين موضوع فرامى خواند ٬ خاوير سولانا ﴿رئيس سياست خارجى اتحاديه اروپا﴾ موضوع ارجاع پرونده اتمى ايران به شوراى امنيت را مطرح نمود٠ پس از آن و در پى سخنان احمدى نژاد در مقر سازمان ملل ٬ آمريکا و اتحاديه اروپا واکنش تندى به سخنان وى نشان داده و از آژانس خواستند تا پرونده ايران را به شوراى امنيت سازمان ملل ارسال نمايد٠
درهمين راستا و به دنبال رفتار غيرسياسى و ناسنجيده اقتدارگرايان حاکم برايران ٬ نه تنها مذاکرات و راه حلهاى ديپلماتيک کارساز واقع نگرديد ٬ بلکه ٬ سخنرانى بوش و مطرح کردن ايران بعنوان بخشى از محور شرارت ﴿براى چندمين بار﴾ و فراخواندن تمامى کشورها براى مقابله با اين تهديد از يکسو و اظهارات وزير امور خارجه انگليس مبنى بر اراده دولتهاى انگليس٬فرانسه وآلمان در خصوص ارجاع پرونده ايران به شوراى امنيت از سوى ديگر نشان داد که غرب بصورت جدى و بدنبال برخوردى اساسى با اين موضوع ميباشد٠
در اين بين حتى کشورهاى عرب حاشيه خليج فارس نيز آرام ننشسته و وزير امور خارجه امارات به نمايندگى از اين کشورها و در پايان نشست سران ٦ کشور عرب حاشيه خليج ٬ خواهان تضمين کافى براى مصونيت اعراب از عواقب فعاليتهاى هسته اى ايران گرديد ٠
با آغاز سال ٢٠٠٦ ميلادى و رد پيشنهاد روسيه مبنى بر انجام بخش مهمى از غنى سازى در خاك آن کشور ﴿ طرحى که بر اساس آن فعاليتهاى مربوط به چرخه سوخت هسته اى تا مرحله توليد گاز هگزا فلورايد اورانيوم در ايران انجام شود و از آن پس براى تبديل اين گاز به اورانيوم غنى شده ٬ تمام مراحل آن در خاك روسيه انجام گيرد ﴾ از سوى تهران ٬ به نوعى پرونده هسته اى ايران آخرين گام در جهت جدايى از راه حل مسالمت آميز و مذاکراتى را پشت سر گذاشته و وارد مرحله جديدى گرديد٠ مرحله اى که در اولين قدم و پس از کشمکشها و چانه زنى هاى چندساله ٬ وزراى امورخارجه ٥ عضو دائم شوراى امنيت به همراه نمايندگان آلمان و اتحاديه اروپا در نشست لندن در خصوص ارجاع پرونده اتمى ايران به شوراى امنيت به اجماع رسيدند٠
اين مهم با ٢٧ رأى مثبت ٬ ٣ رأى منفى و ٥ رأى ممتنع در جلسه دو روز بعد آژانس به تصويب رسيد و عملأ جلوه جدى ترى به خود گرفت٠
دراين ميان آراء مثبت کشورهاى روسيه ٬ هند و چين که تکيه بر نفوذ و قدرت ايشان ٬ به عنوان نقطه عطفى در استراتژى سياست هسته اى جمهورى اسلامى تلقى ميگرديد ٬ آخرين اميدهاى سران نا آگاه وقدرت طلب رژيم ايران را نقش بر آب کرد٠

: ب﴾ استراتژى احمدى نژاد و همفکرانش در خصوص مسئله هسته اى ايران
سياست جمهورى اسلامى درخصوص دستيابى به تکنولوژى اتمى در دوران رياست جمهورى هاشمى و خاتمى ﴿﴿ حرکت آهسته و غير محسوس به سمت فناورى هسته اى ﴾﴾ بود٠ اين سياست گرچه نتوانست مجموعه اقدامات خود را پوشيده ومخفى نگاه دارد اما درعرصه سياست خارجى موفق شد تا به روشى زيرکانه فضا را مرتبأ آرام و با ترفندهاى مختلف بار فشارهاى وارده را کاهش دهد٠
با روى کار آمدن دولت جديد و تغيير کادر تصميم گيرى هسته اى ايران ٬ موضوع به صورتى ديگر و با نگاهى تازه دنبال گرديد٠
بى شك احمدى نژاد از نظر ايدوئولوژيك و تفکر سياسى مذهبى به تندروترين جريان بنياگراى اسلامى تعلق داشته و دولت وى نيز در حقيقت باندى نظامى امنيتى است که ترکيبى ازنيروهاى بسيج ٬ انجمن حجتيه و آبادگران را در خود جاى داده است ٠
اقليتى تماميت خواه ٬ که سالهاى سال در تکاپو براى بدست گرفتن قدرت در پشت دربهاى بسته ٬ معطل بوده و امروز در صدد ايجاد و استقرار يك نظام عملگراى فقهى ارزشى در ايران ميباشند٠
از همين روست که پس از به دست گرفتن قدرت و تکيه بر کرسى رياست جمهورى نه تنها خود را بعنوان نماينده جامعه مدنى ايران معرفى نمى کند بلکه مى گويد׃ ﴿﴿ من مأمورى هستم از جانب جامعه مذهبى و فقاهتى ايران که احکام آنها را تنفيذ نمايم ﴾﴾٠
او در بحرانى ترين روزهاى پرونده هسته اى ايران با اظهار سخنانى همچون ﴿﴿ صدور دانش هسته اى به ساير کشورهاى اسلامى ٬ محو اسرائيل از نقشه جهان و طرح جهان بدون صهيونيسم ٬ آماده سازى خود براى اداره جهان و مسلمان کردن تمامى مردم دنيا و در نهايت معرفى ايران بعنوان سکوى ظهور امام زمان ﴾﴾ راهى طولانى را يکشبه طى نمود و موجب تسريع در ارجاع پرونده اتمى ايران به شوراى امنيت سازمان ملل گرديد٠
گرچه از منظر سياسى و ديپلماسى و به عقيده بسيارى از تحليلگران داخلى و خارجى او ﴿احمدىنژاد ﴾ شخصى ناآگاه از معادلات سياسى و موازين بين المللى است اما با اندکى تأمل و درك موقعيت ژئوپلتيکى ايران در دو منطقه خاورميانه و آسيا و موضوع نفت و شاهراه نفتى خليج فارس و بالأخره بحران هسته اى کشور ٬ اينگونه اظهار نظرها و سخنرانى ها از يکسو و دخالتها و حمايتهاى آشکار و پنهان از جريانات تندرو اسلامى در کشورهاى ديگر منطقه از جمله عراق و فلسطين از سوى ديگر هيچ گونه تطابقى با منطق سليم سياسى و منافع کشور نداشته ٬ مگر آنکه هدف خاصى را دنبال نمايد٠ هدفى که براساس ايدوئولوژى خاص يك جريان مشخص شکل گرفته و در آن منافع ملى و مردمى به هيچ وجه لحاظ نمى گردد
جريانى که اعتقاد بر کشف ولايت ﴿ بعنوان تنها مرجع لايق حکومت ﴾ ازسوى مردم و نه انتخاب آن توسط مردم را داشته و به طبع آن حتى کلمه جمهوريت را در تعارض با حکومت اسلامى و ولايت فقيه ميداند و در نهايت با رفتار و گفتار و جهت گيرى هاى خاص خود به دنبال ايجا دهرج و مرج داخلى ٬ منطقه اى و بين المللى براى تحقق آرمان اصلى خود که همانا ظهور مهدى موعود دراسرع وقت است مى باشند٠
بنابراين در يك نتيجه گيرى ساده ميتوان د ريافت که رسم چنين خط مشى هائى و اصرار بر آنها ٬ در حقيقت زمينه حمله نظامى به ايران و بسط و گسترش آن به کل منطقه را فراهم آورده که اين موضوع اصلى ترين هدف جريان فکرى موسوم به حجتيه ميباشد٠
حمله نظامى به ايران توسط ناتو ٬ اسرائيل و يا آمريکا و متحدانش مى تواند حداکثر بهره بردارى و ارائه يك چهره مظلوم و مورد تهاجم واقع شده از ايران در ميان ساير کشورهاى اسلامى براى ايشان به ارمغان آورده و موجب تحريك گروههاى عملگراى اسلامى و در نهايت انجام عملياتهاى تروريستى و انتحارى در سطح منطقه و جهان گردد که اين موضوع غايت نهائى و هدف اصلى احمدى نژاد و همفکرانش مى باشد٠
موضوع ديگر متزلزل بودن پايه هاى نظام جمهورى اسلامى ٬ وجهه مردمى آن و دو دستگى و تفرقه شديد در بين سران نظام و کشور مى باشد ٠
در حقيقت رژيم ايران در حال حاضر بلحاظ عدم تعادل سياسى و محبوبيت مردمى نيازمند يك درگيرى نظامى مى باشد٠ چرا که حکومت اسلامى بارها و بارها و طى ٢٧ سال سلطه ديکتاتورى خود بر مردم ايران ثابت کرده است که از تمامى فشارهاى خارجى عليه ايران ٬ براى ايجاد يك جبهه واحد و منسجم درمقابل سياستهاى غرب به خوبى استفاده کرده است ٠
بنابراين تأکيد برسياستهاى کورکورانه وغيرمدبرانه اما هدفمند کنونى ٬ درصورت اتلاف وقت و يا عقب نشينى احتمالى غرب ٬ يك پيروزى بزرگ براى ايشان به حساب آمده و در صورت درگيرى نظامى باز هم ايشان را به دستيابى دو هدف عمده خود نائل مى سازد ٠
موضوع آخر و يکى ديگر از دلايل اصرار آقايان بر ادامه فعاليتهاى هسته اى و نهايتا دستيابى به سلاح اتمى تضمين بقاى حکومت اسلامى در ايران براى يك يا چند دهه آينده است ٠ کما اينکه تجارب کشورهاى صاحب تکنولوژى هسته اى در منطقه خاور ميانه و آسيا اينموضوع را بوضوح نمايان مى سازد ٠
رفتارغرب نيز در چند ساله گذشته مهر تأييدى است بر اين مسئله که احتمال حمله آمريکا و متحدانش به يك کشور غير هسته اى بسيار بيشتر است ﴿ بحران کره شمالى و عراق بيانگر زنده اين واقعيت مى باشند ﴾ ٠
بنابراين ٣ هدف عمده احمدى نژاد و اصولگرايان تربيت يافته مصباح از اتخاذ مواضع کنونى در خصوص پرونده هسته اى و بحران اتمى ايران را مى توان به شرح ذيل برشمرد ׃
١﴾ ايجاد درگيرى نظامى به جهت گسترش جنگ و عمليات تروريستى در سطح منطقه و جهان به منظور ايجاد هرج و مرج و آماده سازى زمينه ظهور مهدى موعود٠
٢ ﴾ ايجاد درگيرى نظامى به منظور ملى نمودن موضوع در جهت بازسازى چهره مخدوش پايه هاى متزلزل نظام در عرصه داخلى ٠
٣ ﴾ حفظ و بقاى حکومت اسلامى در ايران تا زمان ظهور مهدى موعود ٠

ج ﴾ وظيفه ائتلاف سياسى مخالف رژيم چيست ؟

ارجاع پرونده ايران به شوراى امنيت سازمان ملل ٬ فشار سياسى تازه اى بر رژيم ايران وارد مى کند که نقطه عطفى براى اپوزيسيون دموکرات ايران به حساب مى آيد ٠ مهمترين مسئله در اين خصوص عدم اعتماد غرب به دولتمردان جمهورى اسلامى ميباشد ٠ در شرايط کنونى کشورهاى اروپائى در حالى مراحل ارجاع پرونده هسته اى ايران به شوراى امنيت و اتخاذ تصميم نهائى را به سرعت طى مى نمايند که تا چند ماه قبل شديدا با اين موضوع و هر گونه حمله نظامى به ايران مخالفت مى کردند ٠ اين از آن جهت قابل اهميت ميباشد که اکنون کشورهائى چون روسيه ٬ هند و چين که اميد اول ايران براى چنين مراحلى به شمار مى آمدند در برابرآمريکا و کشورهاى اروپائى عقب نشينى کرده و منافع کشور خود را در اولويت مى بينند ٠
ازطرفى نظريه پردازان و زمامداران رژيم ايران خود بهتر مى دانند که بحران اتمى يکى از چندين مواردى است که غرب و جامعه بين المللى بر سر آن ٬ با ايشان اختلاف نظر اساسى دارند ٠ حقيقت آنجاست که اولين گام به عقب ممکن است به صورت اختيارى و از سوى ايشان ﴿ رژيم جمهورى اسلامى ﴾ برداشته شود ولى مسلما آخرين حرکت ديگر به اراده آنها نخواهد بود ٠
بنابراين قبول اين نکته که ايران مى تواند در روند اعتماد سازى با غرب گام مؤثرى بردارد مردود بحساب مى آيد ٠
درحال حاضر احمدى نژاد عليرغم اختلاف نظر شديد با انديشه هاى دموکراتيك و وطن پرستانه قصد دارد تا با نمايشهاى پوپوليستى خود از يکسو و ناسيوناليسته کردن مسئله اتمى و رنگ و بوى معنويت پاشيدن به حرکات و سخنان خود ٬ بحران هسته اى را بعنوان يك موضوع حيثيتى و اعتبار ملى نشان داده و آنرا به ملى شدن صنعت نفت تبديل نموده و عملا لباس ناسيوناليسم ملى بر تن ايدوئولوژى اسلام راديکال بپوشاند ٠
بنابراين و با توجه به چنين شرايطى ٬ اکنون وقت آن رسيده تا در وهله اول اپوزيسيون در کنار مردم و با هوشمندى تمام موضوع را دنبال نمايد ٬ از اينرو اولين قدم در اين زمينه آگاهى مردم و افشاى نمايشهاى رژيم در خصوص عرضه بحران اتمى به عنوان يك مسئله ملى و محکوم نمودن آن است ٠ چرا که ملت ايران طى ساليان متمادى تحت سلطه استبداد دينى ٬ زندگى سخت و مشقت بارى را تجربه نموده اند
بنابراين نابودى بنيادگرايان نبايستى به فروپاشى و ويرانى ايران منجر گردد ٠ مردم ايران نيزبايستى اين موضوع رادرك نمايند که مخالفت با تکنولوژى هسته اى ايران در مقطع کنونى ٬ مخالفت با تجهيز فاشيسم مذهبى حاکم بر ايران به سلاح اتمى است نه جلوگيرى از حق طبيعى ملت ايران ٠
موضوع ديگر اينکه ميبايست به موازات مسئله هسته اى ٬ مسئله حقوق بشر و خلقهاى ايران با شفافيت تمام پيگيرى شده و جامعه جهانى اختناق حاکم بر روح جامعه ايران را درك نموده و از بازى هاى سياسى و عکس العملهاى ظاهرى و درحد صدور چند گزارش يا بيانيه دست برداشته و موضع حقيقى خود را مشخص نمايند٠
اين موضوع نيز کاملا روشن و مبرهن است که رفورم سطحى در ايران هيچگونه تغيير خاصى در ايدوئولوژى مذهبى و رفتار سياسى جناح حاکم که در دشمنى با دموکراسى ٬ حقوق بشر ٬ سرکوب و خشونت خلاصه ميشود ٬ به وجود نخواهد آورد ﴿با نگاهى بر تاريخ ٨ ساله زمامدارى اصلاح طلبان در ايران اين مهم به صورتى واضح نمايان مى گردد﴾٠
بنابراين مى بايست در اين زمان و با توجه به فرهنگ بومى مردم ايران در جهت شالوده شکنى و تغيير ساختار بنيادى در ايران گام نهائى را برداشت ٠ کليه جهت گيرى ها و رفتارهاى سياسى از سوى ائتلاف سياسى مخالف رژيم در اين زمان ٬ بايد به گونه اى باشد که در لايه هاى وسيع و پائينى جامعه داراى جاذبه بوده و با توده اى نمودن آنها بستر فرهنگى و سياسى لازم به منظور تغيير ساختار بنيادى و ايجاد يك نظام دموکراتيك فراهم گردد ٠ دراين ميان مى بايست کليه احزاب ٬ صاحبان انديشه و فعالان سياسى به پا خاسته و در گام نخست به تحمل يکديگر و فراهم آوردن فضائى مناسب براى گفتمانى دموکراتيك در جهت ارائه راهکارهاى مناسب و واحد اقدام نموده و نقش خود را در عبور کشور و ملت ايران از اين بحران تاريخى به خوبى ايفا نمايند ٠

بهمن ماه ١٣٨٤
منبع ׃ گزارشات و تحليلهاى سايت خبرى بى٠بى٠سى

17 March 2006

" آيا اينجا نيزاوين است ؟؟؟"على امین



در حال حاضر فشارهاي موجود و اختناق حاکم بر روح جامعه ايران بر هر نگاه واقع بين و حقيقت نگري پوشيده نبوده و اين نکته نيز روشن و مبرهن است که زندگي در فضاي بسته و خطوط محدودي که امروز بر متفکر ، انديشمند و جوان ايراني تحميل گرديده است تا چه اندازه دشوار و منتهي به عواقب و پيامدهاي وخيم و ناگوار خواهد شد
فضايي که در آن ، رفتار و گفتار و خط مشي سياسي افراطيون اسلامي بعنوان حجت و حتي فراتر از قانون اساسي شمرده شده و ميبايست به حکم ولايت مطلقه فقيه با چشم و گوشي بسته و زباني آرام و بصورتي کورکورانه و فقط بعنوان يک مقلد و نه يک انسان باشعور و صاحب عقيده ، ذوب ولايت شد
آنجايي که صدا را با سلاح پاسخ گفته و انديشه انسانها را آفت حکومت ولايي و اسلامي حاکم مي پندارند
حکومتي که حکمرانان آن از رويارويي با منطق و قلم عاجز بوده و نداي انديشه را با شکنجه ، زندان و اعدام و حتي در مواردي فتواي علني ترور پاسخ مي گويند
اکنون و در چنين شرايطي و با توجه به تصرف اکثريت کرسي هاي پارلمان و نيز کرسي رياست جمهوري توسط راديکال ترين بخش جناح حاکم ، فضاي سياسي و اجتماعي درون کشور بيش از هر زمان ديگري آبستن حوادث ناگوار و سرکوبگرانه ناشي از تندروي هاي اسلام گرايان افراطي رژيم حاکم ، برعليه منتقدين ، معترضين ، اقليتهاي ديني و قوميتهاي ساکن در ايران ميباشد
در حقيقت وضعيت کنوني ايران ، شرايط را براي اين افراد به گونه اي رقم زده است که ماندن و ادامه زندگى در کشور نوعي خودكشى محسوب شده و چاره اي جز فرار و ترك سرزمين مادرى را پيش روي ايشان باقي نميگذارد
فرار و در خواست کمک از دولتها و جوامعي که هماره شعار حمايت از حقوق بشر و به رسميت شناختن آزادي افراد را سر داده و بسياري از معاهدات و قطعنامه هاي بينالمللي در اين خصوص را تهيه و تصويب نموده اند
اما به راستي اين چنين بوده و همانگونه که اعلام ميشود با فرد پناهجو برخورد ميگردد ؟
پناهجويي که بدليل مشکلات عقيدتي و تهديدات جاني و پس از تحمل مشقات فراوان به اميد کمک از سوي اين کشورها ، خانه و کاشانه خود را ترک گفته ، حتي فکراين موضوع را از ذهن خود عبور نمي دهد كه پس از تقاضاي پناهندگي بارها و بارها و به نحوي ناشايست و حتي در مواردي بصورت عريان مورد بازرسي بدني قرار گيرد ، روزها و هفته ها در سلول انفرادي و ايزوله و پس از آن در زندانهاي موسوم به کمپهاى بسته نگهداري شود ، بعضا براي جابجايي ايشان به دادگاه و يا مراکز مصاحبه به دستانش دستبند زده و در نهايت چه در اين ايام و چه زمانيکه بالاخره به کمپ باز منتقل ميگردد ، به بهانههاى مختلف ازجمله دستگيري قاچاقچيان ﴿که هيچ ارتباطى به مشكل پناهجو ندارد﴾ ، گاه و بيگاه و بدون اطلاع قبلي بسراغ او آمده و تحت بدترين و شديدترين فشارهاي روحي و رواني از او بازجويي کرده و ازهمه جالبتر اينکه او راعلنأ و بي پرده به گروگان بردن ، حبس و بسياري مسايل ديگر تهديد نموده و با الفاظي خاص و نامتناسب و حرکاتي مخصوص و آزاردهنده مورد تحقير و توهين قرار دهند
آيا در واقع در اينجا نيز ابزار کار اين دوستان براي كسب اطلاعات ، تهديد و تحقير و توهين آنهم در جوّى مسموم و تحت شديدترين فشارهاي روحي و رواني است ؟

آيا اينجا نيز اوين است ؟؟؟

آيا در قرن بيست و يکم و در روزگاريکه حتي نقض حقوق حيوانات باعث برپايي جلسات ، تاسيس سازمانهاي مختلف و تصويب قوانين و پيش بيني بودجه هاي مخصوص ميگردد ، چنين اعمالي جايگاهي دارد؟
براستي نام اين بازي خطرناک را چه بايد نهاد و تاثيرات منفي اينگونه برخوردها و اثرات و لطمات شديد روحي وارده به اين انسانها را چگونه ميتوان جبران نمود ؟
چگونه ميتوان اين رفتارها را در متن يک جامعه مدني و دموکراتيک اروپايي تحليل کرد ؟
متأسفانه اينها حقايقي تلخ و مهلک ، اما در حال رخداد ميباشند که قطعا از چشم بسياري روشنفکران ، حاميان حقوق بشر ، سازمانهاي حمايت کننده از پناهندگان ، مردم نوعدوست و شايد برخى از مسئولين و مقامات دولتي اين کشورها مخفي مانده است
حقايقى که اکثر پناهندگان با قسمتى و يا کل آن برخورد کرده و پس ازآن نيز بدون سرنوشت ماهها و سالهاى زيادى ازعمرگرانبهاى خود را درکمپهاى پناهندگى سپرى نموه و درآخرنيزممکن است ايشان را پس از مدتها انتظار به کشورمبدأ و درحقيقت همانجاێى که بلحاظ مشکلات عديده خود مجبور به ترك آنجا شده است بازگردانند ٠
باشد که جوامع و دولتهاي پناهنده پذير و بالطبع کليه افراديکه به نحوي مرتبط با پناهجو ﴿ خصوصأ پناهجوى ايرانى ﴾ و پروسه پناهندگي وي ميباشند ، رعايت حداقل مسايل حقوقي و انساني و اخلاقي را ملاک عملکرد و گفتار خويش قرار داده و با اجراي صحيح اين امور ، آنها را از جنبه شعارگونه ٬ تبليغاتي و صرفا فيگورهاي بين الملي خارج نموده و جامه عمل بپوشاند

16 March 2006

" تو ای ایران تحمل کن " علی امین





نگاه تشنه ام را اى وطن درياب
که سرشار از همه عشق و وفاداريست
تو بر لرزيدن دستان من بنگر
که فريادش همه لبريز تنهائيست
تو اى ايران
اى سرزمين سربلند خطه مشرق
تو اى فرياد بى پايان آزادى
نداى هر زن و مردت
تو اى آئينه عزت
مظهر عفت
نماد غيرت و قدرت
به زير چکمه هاى حاکمان خائنت امروز
همانا استوار و پاى برجا
تحمل کن
که مى دانم
دماوند و خزر تا نيلى عمان
بلوچ و گيلك و فارس و عرب ٬ آشفته و حيران
لروترك و ترکمن ٬ تا کرد کردستان
جگر خونند و فريادها به دل دارند
از جفاى بى حساب ناجوانمردان
تحمل کن
که درد ما همه يکسان يکسان است
و آزاديست درمانش
که بر لبها و در اطراف ما
بى رنگ و پنهان است